loading...

مشاوره کسب و کار

بازدید : 9
چهارشنبه 26 آذر 1404 زمان : 17:06


عده ای که میخوان حوزه کاریشونو تغییر و تحول تن
خیلی وقتا نوپا‌ها در میان بهم پیام می‌دن، می‌گن که «رضا اینجانب یه تارنما فروشگاهی دارم، به عنوان مثالً ماهی ۱۰۰ میلیون تومن درآمد دارم. اما می‌خوام این عدد رو برسونم به ۳۰۰ میلیون، درحال حاضر به نظرت یه حوزه کاری تازه استارت کنم؟ فلان عمل رو جاری مشاوره کسب و کار در مشهد ساختن بدم؟»

یعنی مسیرشون داره پاسخ می‌ده، درآمد هم دارن، البته زیرا به یه سقف مشخصی وصال یا این که پندار می‌کنن مسیر رویش تموم گردیده، سریع به پندار تغییر و تحول حوزه می‌افتن. از اون‌طرف، دوستایی رو دارم که به عنوان مثالً رفتن دبی. با یه تخصص عالی، یه مهارت صحیح‌درمون، خودشونو رسوندن اون‌جا و الان هم درآمد خوب دارن. اما هنگامی به یه ثباتی می‌رسن، یه وهله می‌گن که «خیر، اکنون بایستی یه چیز تازه آغاز کنم! یه کسب و کار دیگه، یه مشاوره استارتاپ در مشهد مسیر دیگه…»

اینجاست که یه نماد سؤال والا میاد اواسط: آیا حقیقتاً لازمه از این شاخه به اون شاخه بپریم؟ بعضا وقتا ما تنها زیرا یه مدته هیجان نداریم یا این که زیرا از پیشرفتمون مطمئن نیستیم، می‌پنداریم بایستی همگی‌چی رو از جدید استارت کنیم. اما شاید مسیرمون هنوز کلی گنجایش داره، تنها ما بلد نیستیم چطوری ازش صحیح استعمال کنیم.

چیزی که خودمم باهاش مشغول بودم
راستش رو بخواین، این ماجرا “از این شاخه به اون شاخه پرش” چیزیه که خودم یک سری سال باهاش سرگرم بودم. چند توشه رفتم سمت ناحیههای کاری متعدد، فارغ از اینکه تخصصی توشون داشته باشم. سود‌ش چی شد؟ حقیقتاً تنها زیان. خیر اینکه تنبلی کرده باشم یا این که کارایی نکرده باشم، اما زمانی تخصص توی یه کاری نباشه، هرچقدر هم زحمت بکشی، خیلی سخته که سود بگیری. منم تو اون حیطههای نو نتونستم فعالیت خاصی پیش ببرم. زیرا به هیچ عنوانً نمی‌دونستم دارم چی‌شغل می کنم.

یکی‌از تجارب‌هام هم مربوط می‌شه به حوزه ملک. ما یه مدتی تصمیم گرفتیم یه اینترنت‌وبسایت تو حوزه املاک رویه بندازیم. خب اولش وسوسه شدم که کلاً وارد بازار ملک بشم، برم تو عمل خونه و زمین و تفاهم نامه و دفتر کار املاک و… اما آنگاه یه لحظه نشستم با خودم اندیشه کردم: اینجانب تخصصم توی سایته، توی فعال‌ساز‌ی و پرورش استخراج‌و‌شغل های آنلاینه. چرا می بایست یه حوزه رو از صفر استارت کنم؟

همون جا تصمیم گرفتم تمرکزم رو بذارم روی نصیب تارنما پروژه. یعنی بیام از تخصص خودم استعمال کنم برای تشکیل داد و پرورش وبسایت ملکی، و اون نصیب‌هایی که بلد نیستم (مثل قراردادها، مسائل حقوقی، و فعالیت می دانی) رو بسپرم به هر که حقیقتاً توی ملک تخصص داره. هنگامی این دو عدد تخصص کنار هم قرار بگیرن، فیض خیلی خوب میشه. زیرا اینجانب دیگه داشتم تو نقطه‌ی قوت خودم بازی میکردم، خیر توی یه زمین ناآشنا.

یه نکته‌ای که می‌خوام خیلی صادقانه باهات در میون بذارم اینه که ببین، اینجانب به هیچ عنوانً نمی‌خوام بیام واست از “رسالت معاش” و “دنبال رسالتت برو” و این داستانا سخن بزنم. خیر که قیمت نداشته باشه، البته حقیقتاً برخی وقتا این حرفا تبدیل گردیده به یه نقاب خوشگل برای به فروش رساندن یه چیز دیگه!

ببین، الان اینجانب دارم این ویدئو یا این که محتوا رو برای تو ضبط می کنم. حقیقتاً هم دارم از تایم استراحتم، از یه مکان خوش آب و هوا، از ساحل، از جایی که بایستی با خاطر ریلکس لم بدم و کیف کنم، فرصت می‌ذارم برای اینکه این محتوا ساخته بشه. هم اکنون دلیلش چیه؟ شاید در ظواهر بگم: «می‌خوام بهت یه چیزی خاطر بدم» یا این که «می‌خوام یه مشکلت رو حل کنم». درسته، اونم می‌باشد. البته حقیقت مهم اینه که پشت این عمل یه عامل خیلی بی آلایش‌خیس و حقیقی وواقعی‌خیس وجود داره: پول.


عده ای که میخوان حوزه کاریشونو تغییر و تحول تن
خیلی وقتا نوپا‌ها در میان بهم پیام می‌دن، می‌گن که «رضا اینجانب یه تارنما فروشگاهی دارم، به عنوان مثالً ماهی ۱۰۰ میلیون تومن درآمد دارم. اما می‌خوام این عدد رو برسونم به ۳۰۰ میلیون، درحال حاضر به نظرت یه حوزه کاری تازه استارت کنم؟ فلان عمل رو جاری مشاوره کسب و کار در مشهد ساختن بدم؟»

یعنی مسیرشون داره پاسخ می‌ده، درآمد هم دارن، البته زیرا به یه سقف مشخصی وصال یا این که پندار می‌کنن مسیر رویش تموم گردیده، سریع به پندار تغییر و تحول حوزه می‌افتن. از اون‌طرف، دوستایی رو دارم که به عنوان مثالً رفتن دبی. با یه تخصص عالی، یه مهارت صحیح‌درمون، خودشونو رسوندن اون‌جا و الان هم درآمد خوب دارن. اما هنگامی به یه ثباتی می‌رسن، یه وهله می‌گن که «خیر، اکنون بایستی یه چیز تازه آغاز کنم! یه کسب و کار دیگه، یه مشاوره استارتاپ در مشهد مسیر دیگه…»

اینجاست که یه نماد سؤال والا میاد اواسط: آیا حقیقتاً لازمه از این شاخه به اون شاخه بپریم؟ بعضا وقتا ما تنها زیرا یه مدته هیجان نداریم یا این که زیرا از پیشرفتمون مطمئن نیستیم، می‌پنداریم بایستی همگی‌چی رو از جدید استارت کنیم. اما شاید مسیرمون هنوز کلی گنجایش داره، تنها ما بلد نیستیم چطوری ازش صحیح استعمال کنیم.

چیزی که خودمم باهاش مشغول بودم
راستش رو بخواین، این ماجرا “از این شاخه به اون شاخه پرش” چیزیه که خودم یک سری سال باهاش سرگرم بودم. چند توشه رفتم سمت ناحیههای کاری متعدد، فارغ از اینکه تخصصی توشون داشته باشم. سود‌ش چی شد؟ حقیقتاً تنها زیان. خیر اینکه تنبلی کرده باشم یا این که کارایی نکرده باشم، اما زمانی تخصص توی یه کاری نباشه، هرچقدر هم زحمت بکشی، خیلی سخته که سود بگیری. منم تو اون حیطههای نو نتونستم فعالیت خاصی پیش ببرم. زیرا به هیچ عنوانً نمی‌دونستم دارم چی‌شغل می کنم.

یکی‌از تجارب‌هام هم مربوط می‌شه به حوزه ملک. ما یه مدتی تصمیم گرفتیم یه اینترنت‌وبسایت تو حوزه املاک رویه بندازیم. خب اولش وسوسه شدم که کلاً وارد بازار ملک بشم، برم تو عمل خونه و زمین و تفاهم نامه و دفتر کار املاک و… اما آنگاه یه لحظه نشستم با خودم اندیشه کردم: اینجانب تخصصم توی سایته، توی فعال‌ساز‌ی و پرورش استخراج‌و‌شغل های آنلاینه. چرا می بایست یه حوزه رو از صفر استارت کنم؟

همون جا تصمیم گرفتم تمرکزم رو بذارم روی نصیب تارنما پروژه. یعنی بیام از تخصص خودم استعمال کنم برای تشکیل داد و پرورش وبسایت ملکی، و اون نصیب‌هایی که بلد نیستم (مثل قراردادها، مسائل حقوقی، و فعالیت می دانی) رو بسپرم به هر که حقیقتاً توی ملک تخصص داره. هنگامی این دو عدد تخصص کنار هم قرار بگیرن، فیض خیلی خوب میشه. زیرا اینجانب دیگه داشتم تو نقطه‌ی قوت خودم بازی میکردم، خیر توی یه زمین ناآشنا.

یه نکته‌ای که می‌خوام خیلی صادقانه باهات در میون بذارم اینه که ببین، اینجانب به هیچ عنوانً نمی‌خوام بیام واست از “رسالت معاش” و “دنبال رسالتت برو” و این داستانا سخن بزنم. خیر که قیمت نداشته باشه، البته حقیقتاً برخی وقتا این حرفا تبدیل گردیده به یه نقاب خوشگل برای به فروش رساندن یه چیز دیگه!

ببین، الان اینجانب دارم این ویدئو یا این که محتوا رو برای تو ضبط می کنم. حقیقتاً هم دارم از تایم استراحتم، از یه مکان خوش آب و هوا، از ساحل، از جایی که بایستی با خاطر ریلکس لم بدم و کیف کنم، فرصت می‌ذارم برای اینکه این محتوا ساخته بشه. هم اکنون دلیلش چیه؟ شاید در ظواهر بگم: «می‌خوام بهت یه چیزی خاطر بدم» یا این که «می‌خوام یه مشکلت رو حل کنم». درسته، اونم می‌باشد. البته حقیقت مهم اینه که پشت این عمل یه عامل خیلی بی آلایش‌خیس و حقیقی وواقعی‌خیس وجود داره: پول.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 18
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 8
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 113
  • بازدید ماه : 180
  • بازدید سال : 180
  • بازدید کلی : 180
  • <
    آرشیو
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی